چهارشنبه 90 شهریور 9 , ساعت 4:12 عصر
نازنین هدیه عید: یوسف زهرا و حیدر!
می دانی چه چیز از همه سخت تر است؟ اینکه بندگی ام به درگاه او پس از سحرها و سحری ها و افطارها و فطریه ها، هنوز در نقطه اول قرار دارد که اگر غیر از این بود رهایی از تمام کبیره های درونم به شفاعت جوشن ها و قرآن برسر کردن ها به آمدن تو ختم می شد! افسوس!کی دوریت به سر می آید یا بن فاطمه؟
در انتظار آمدنت به سکوت نمی نشینم. جوشن به تن می کنم، قرآن برسر، اشک هایم پیش رو، گناهانم پشت سر، توسلم از یمین و شمال و عمل ناچیزم بر دو دست! نذر آمدنت می کنم تمام روزه هایم را، تا شاید قبل از هرسحر دیگر، تو بیایی و این بار در معیت تو بگویم: "الغوث الغوث اجرنا من النار یا رب" ای یوسف نازنین زهرا و حیدر!
نوشته شده توسط یاس | نظرات دیگران [ نظر]
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
نفس برآور ای سپیده دم شبهای علی (ع)
یادتان نیست نوشتید بیا؟! آمده ام
بگذار بگویم قد قامت الصلوة...
گناهانم را بریز، آبرویم را نه!
دستان خالی...
گیرم حسین دق نکند اینچنین ولی...
یوسف گمشده ی اهل حرم
آقا شرمنده ایم...
چهل روز بی پدری
مانده ام وقتی ماندنت را می بینم!
آه کوفی، شامی، شمر،حرمله
من، تو، او...\ و عجل لولیک الفرج\
نامه ای سرگشاده
شنوای آرام
چه امام زاده ای!
[همه عناوین(86)][عناوین آرشیوشده]
یادتان نیست نوشتید بیا؟! آمده ام
بگذار بگویم قد قامت الصلوة...
گناهانم را بریز، آبرویم را نه!
دستان خالی...
گیرم حسین دق نکند اینچنین ولی...
یوسف گمشده ی اهل حرم
آقا شرمنده ایم...
چهل روز بی پدری
مانده ام وقتی ماندنت را می بینم!
آه کوفی، شامی، شمر،حرمله
من، تو، او...\ و عجل لولیک الفرج\
نامه ای سرگشاده
شنوای آرام
چه امام زاده ای!
[همه عناوین(86)][عناوین آرشیوشده]